نام فیلم : نهنگ عنبر ۲« سلکشن رویا »
کارگردان - فیلمنامه - تهیه کننده: سامان مقدم
مدیر فیلمبرداری: محمود کلاری
بازیگران : رضا عطاران - مهناز افشار - ویشکا آسایش - حسام نواب صفوی و…
خلاصه داستان:
ارژنگ ( رضا عطاران ) و رویا ( مهناز افشار ) بالاخره پس از سالها با یکدیگر ازدواج کرده اند و در حال رانندگی برای رسیدن به محل برگزاری مراسم ازدواجشان در شمال می باشند. آنها در طول مسیر خاطرات گذشته خود را مرور می کنند اما...
کارگردان فیلم سینمایی نهنگ عنبر ۲« سلکشن رویا »
سامان مقدم : متولد سال 1347 می باشد و فارغ التحصیل رشته سینما است . مقدم اولین تجربه سینمایی خود را با دستیار کارگردانی « ردپای گرگ » در کنار مسعود کیمیایی بدست آورد. وی پس از این همکاری، در فیلمهای « ضیافت » و « سلطان » نیز دستیار کارگردان مسعود کیمیایی بود تا اینکه در سال 1377 اولین فیلم بلند خود به نام «سیاوش » را کارگردانی کرد که با استقبال مناسبی مواجه شد. مقدم در سالهای بعد آثار موفقی از جمله فیلم پرفروش « مکس » را کارگردانی کرد که با استقبال بسیار خوب تماشاگران همراه بود. « نهنگ عنبر » از جمله پرفروش ترین فیلمهای سامان مقدم تا به امروز بوده و حالا قسمت دوم اثر با نام « نهنگ عنبر 2 : سلکشن رویا » به سینما آمده.
درباره فیلم « نهنگ عنبر 2 : سلکشن رویا » :
ساخت دنباله برای یک فیلم در نقاط مختلف دنیا، اغلب با در اختیار داشتن فیلمنامه و جزئیات جدید ساخته می شود و روانه سینما می شود. مثال ساده موفق در این مورد را می توان « ترمیناتور » نامید که در قسمت اول موفقیت بالایی کسب نمود و در قسمت دوم به کمال رسید. اما در آثار کمدی کمتر دیده شده که یک اثر بتواند موفقیت های قسمت نخست را تکرار نماید و به همان میزان که در قسمت نخست لبخند را بر لب تماشاگران نشانده، در قسمت دوم نیز موفق به انجام اینکار شود. « نهنگ عنبر 2 : سلکشن رویا » دقیقاً اثری است که چنین وضعیتی دارد.
قسمت دوم « نهنگ عنبر » فاقد خط داستانی مشخصی است و تمام و کمال در فلشبکی دنبال می شود که اتفاقاً در این ارجاع به گذشته هم خبری از فیلمنامه نیست. فیلم که آغاز می شود مخاطب با مجموعه ای از حرکات موزون مواجه می شود که مشخصاً شبیه به کلیپ هایی است که در دو سال اخیر از طریق شبکه های اجتماعی به اشتراک گذاشته می شود و در آن افراد مختلف سعی در بامزه بودن با تقلید از موزیک ویدئوهای مشهور دارند. اینکه در قسمت دوم، سامان مقدم چند دقیقه از زمان فیلم را بطور تمام و کمال به بازسازی یک قطعه از فیلم موزیکال « گریس » با بازی جان تراولتا و اولیویا نیوتن اختصاص داده، نشان می دهد که مقدم بیش از آنچه که نیاز بوده تحت تاثیر فعالیت افراد در شبکه های اجتماعی قرار گرفته است و حال برای آنان رقیبی جدی ایجاد کرده.
البته بازسازی هر اثر یا رویدادی به تنهایی یک ضعف محسوب نمی شود بلکه نیاز هست تا پیش از به کارگیری، کارکرد و بستر مناسب آن موقعیت مهیا شود تا به یک انسجام درونی در اثر منجر شود. اما در « سلکشن رویا » فیلم به یکباره از « گریس » به موسیقی جاز گریزی می زند و به یکباره مایکل جکسون را در ابتدایی ترین و بی منطق ترین شکل ممکن به فیلم اضافه می کند تا هم بازیگران قر کمری داده باشند و هم مخاطب احیاناً با تماشای حرکات موزون به وجد آمده باشند؛ حرکات موزونی که خارج از کادر و قاب سینماست و به هر بهانه ای در تصویر به نمایش در می آید.
در قسمت دوم شخصیت جدیدی نیز به داستان اضافه شده که دوست صمیمی ارژنگ و رویاست اما بطور عجیبی ابداً در قسمت یک حضوری نداشته اما در قسمت دوم تقریباً در تمام لحظات زندگی این دو حضور دارد! شهاب که حسام نواب صفوی نقش آن را ایفا می کند، شخصیت معلوم الحالی است که نه پرداخت مناسبی دارد و نه مشخصاً وضعیتش در طول داستان قابل وصف است. به درستی مشخص نیست که از کجا آمده و چطور در داستان قرار گرفته و به یکباره در طول داستان نیز به حال خود رها می شود تا بتوانیم دوباره او را در سکانس آخر ببینیم که بازگشته! بطور کل حضور این شخصیت جز آنکه موقعیت شوخی دیگر بازیگران را مهیا نماید، توفیق دیگری نداشته.
شاید تنها نکته مثبت فیلم را خودِ رضا عطاران دانست که در سالهای اخیر به تنهایی ژانر مختص به خود را در سینمای ایران پایه گذاری کرده، ژانری که در آن تمام بارِ کمدی فیلمنامه های به شدت ضعیف و نم پس داده بر دوش او قرار داده می شوند و او هم با طنازی ذاتی اش به خوبی از پسِ اجرای آنها بر می آید. عطاران در « سلکشن رویا » طنازی قسمت نخست را ندارد و اگرچه گاه و بی گاه با قر کمر و مخصوصاً تقلید حرکات جان تراولتا ، می تواند لبخند موقتی را بر لب مخاطب ایجاد نماید اما در بخش اعظمی از فیلم سرگردان است و حتی او نیز نمی تواند فیلمنامه اثر را از منجلاب خارج نماید.
نکته جالب درباره « نهنگ عنبر 2 : سلکشن رویا » این است که سازنده تصمیم گرفته تا دقایقی از اثر را به یک ملودرام احساسی اختصاص دهد و ضرباهنگ فیلم را دچار سکته نماید. زمانی که فیلم با تمام نقاط ضعفش، بصورت یک خط ثابت در حال طی کردن روند داستانی خود می باشد، ناگهان اثر به ملودرام تغییر وضعیت می دهد و به نظر می رسد که مقدم می خواسته به این ترتیب نتیجه عشق ارژنگ و رویا را خارج از پیش بینی مخاطب رقم بزند اما در لحظه آخر باز هم بطور عجیبی، فیلم ملودرام را کنار می گذارد تا به هر ترتیبی که شده مخاطب با ناراحتی سالن را ترک نکند؛ حتی اگر نداند که چرا دقایقی از فیلم به یکباره دچار لکنت می شود و دوباره احیا می شود.
« نهنگ عنبر 2 : سلکشن رویا » با تمام تکرار فرمول های موفق قسمت نخست به سینما آمده منهای فیلمنامه قابل قبول که حداقل در قسمت قبل می شد آن را دنبال کرد. در « سلکشن رویا » قر کمر حسام نواب صفوی, آواز ، فتانه و البته مایکل جکسون را می توانید بیابید و موقعیت های بی ارتباطی که فقط در کنار هم چیده می شوند تا لبخند مخاطب را بدست آورد. فیلم برای رسیدن به این هدف از هیچ تلاشی فروگذار نبوده اما این نکته را نیز از یاد برده که بکارگیری تمام این موارد نیازمند حضور بستری به نام فیلمنامه می باشد که بتوان موقعیت های فیلم را در چارچوب مشخصی به آن ارجاع داد، نه آنکه بی خود و بی جهت تصاویر هجو آمیز را در مقابل دیدگان تماشاگر به نمایش بگذاریم و از تشکیل مجموعه این تصاویر نام قسمت دوم را برای اثر انتخاب نماییم.
افشین علیار : اساسا در سینمای دنیا وقتی فیلمی به فروشِ بالایی دست پیدا می کند فیلمساز تصمیم می گیرد بعد از چند سال دوباره ادامه ی آن فیلم را بسازد، شاید این شیوه ی فیلمسازی در سایر کشورها با موفقیت همراه باشد اما در کشور ما مختصات و میزانِ موفقیت فیلم را فروش تعیین می کند به طوری که اگر یک فیلم با فروش قابل توجهی مواجه شود فیلمساز تصمیم می گیرد ادامه ی فیلم را بسازد و این بار علاوه برکارگردانی، تهیه کنندگی اثر را هم برعهده می گیرد،اصولا فیلم های دنباله دار در سینمای ایران اگر به فروش بالایی هم دست پیدا کنند مطمئنا به دلیل حضور بازیگر نقش اول است و کیفیت ساختاری فیلم نادیده گرفته می شود؛ نهنگ عنبر2 که چند روزی ست به اکران عمومی درآمده مصداقِ درستی از توضیحات داده شده است، اساسا این فیلم به شدت متکی به رضاعطاران و ابعاد شخصیتی اوست و تماشاگر به دلیل بُعد شخصیتی او برای دیدن فیلم نهنگ عنبر به سینمای می رود، به اعتقاد نگارنده نهنگ عنبر1 به لحاظ استفاده از کمدی در کلام و موقعیت و در موازات آن شکل گیری یک قصه ی ملودراماتیک عاشقانه یک اثر موفق بود که توانست مخاطبانی زیادی را راضی نگه دارد، دقیقا موضوع قابلِ اهمیت در یک اثر سینمایی راضی نگه داشتن مخاطب است ، سامان مقدم به عنوان فیلمساز و نویسنده تلاشی برای جذابیت قصه ی کمدی اش نکرده چرا که تمامی عناصرِ فیلم به هیچ وجه تغییری در آن اعمال نشده و مقدم با بهره گیری از موفقیت نهنگ عنبر1 سراغِ ساخت ورژن بعدی این فیلم سینمایی رفته، اگر به کلیت فیلم توجه کنید مطمئنا این مسئله ی مهم را درک خواهید کرد که نهنگ عنبر2 تنها مسیر قصه اش تا حدودی تغییر کرده که آن هم به خرده جزییات می رسد و اگر نه روندِ اصلی قصه تکراری ست
آدم های فیلم فارغِ از یک طراحی جدید به نهنگ عنبر2 آمدند، رضاعطاران در نقش ارژنگ با همان مختصاتِ کاراکتری شوخ و شنگش که دائما نگرانِ شکست عشقی از سوی رویاست و مهناز افشار در نقش رویا با همان نوع دیالوگ گفتن و با همان شکل و شمایل به نهنگ عنبر2 پرتاب شده اند. از سوی دیگر رفت و برگشت هایی که در فیلم می بینیم به منطق روایی قصه خلل وارد کرده به طوری که در نهنگ عنبر1 کاراکتری به نام شهاب نبود که رویا بخواهد به خاطر او به آمریکا برود ، وقتی یک فیلم سینمایی ادامه پیدا می کند باید خط اصلی داستان حفظ و فیلم از جایی شروع شود که در قسمت قبلی به پایان رسیده بود در نهنگ عنبر2 چنانچه فیلم از جای درست، یعنی زمان ازدواج ارژنگ و رویا آغاز می شود اما در ادامه یادآوری های ارژنگ با توجه به نریشن هایی که از زبان او شنیده می شود باعث شده خط اصلی قصه در موقعیت های بی ربط گم شود ، به نظر می رسد لحنِ نهنگ عنبر میان کمدی و درام در تعلیق است با این که مقدم در فیلم قبلی اش به درستی کمدی و درام را تلفیق کرده بود اما به نظر می رسد مقدم در شکل گیری نهنگ عنبر2 به شدت به رضاعطاران و قالب بازی او متکی بوده، بر همگان واضح و مبرهن است که رضاعطاران به دلیل جذابیتِ بازیگری اش چند سالی ست که تبدیل به یک ژانر شده، بازی های عطاران را به یاد بیاورید، اساسا رضاعطاران به دلیل ابعاد کاراکتری و جذابیت کمدی که مخصوص به خودش می باشد با استقبال مخاطب مواجه می شود و اگر نه عطاران غیراز فیلم دهلیز در هیچ یک از فیلم هایش با فرم و نگرشِ جدیدی ایفای نقش نکرده، عطاران به دلیلِ فرم بازی و نوع دیالوگ گفتن حتی وقتی به چهره ی پارتنرش هم نگاه می کند مخاطب می خندد، حالا فیلمساز به دلیل فرم بازی عطاران دیگر نیازی نمی بیند شخصیت پردازی کند چرا که می داند وجود عطاران نیروی محرکی ست برای راه انداختنِ چرخه ی کمدی اما با اینکه گریم های دهه شصتی و نوع لباس پوشیدن یا خوانندگی عطاران خنده به لب تماشاگر می آورد اما تمامی این شمایل و اتفاقاتِ کمدی را البته به بهترین شکل در نهنگ عنبر1 دیده بودیم حالا لزوم استفاده ی دوباره از این اِلمان های نخ نماشده چیست؟ دقیقا نهنگ عنبر2 از همین استفاده های تکراری و بی ربط ضربه دیده است، اگر سیروس گرجستانی- امیرحسین آرمان را از فیلم حذف کنیم چه اتفاقی می افتد؟ مقدم حتی نتوانسته از علی قربان زاده - رضاناجی یا ویشگاآسایش که هسته ی اصلی فیلم اند استفاده ی درستی بکند چرا که قصه آن قدر درگیر شاخه های مختلف می شود که نمی تواند به انسجام کمیک در شخصیت پردازی برسد؛ در این برهه ی زمانی به سادگی نمی شود از مخاطب خنده گرفت ، مخاطب دنبال یک فرم جدید از کمدی ست، نهنگ عنبر1 نمونه ی درستی از یک فرم جدید در کمدی بود اما وقتی فیلمساز بخواهد آن فرم را دوباره در فیلم بعدی اش تکرار کند قطعا مخاطب نمی تواند آن را به عنوان یک اثر مستقل بپذیرد؛ نهنگ عنبر2 در خرده روایت ها و شاخه و برگ های اضافی به کمدی نمی رسد، این فیلم به لحاظ متکی بودن به ورژن قبلی اش نمی تواند زمینه ی کمدی اش را گسترش بدهد به همین لحاظ اگر چه صرفا با یک فیلمی طرف هستیم که رضاعطاران در آن بازی می کند و این به تنهایی یعنی یک فیلم کمدی! اما باید این را هم در نظر داشت در سینمای کمدی نباید به بازیگر یا سوپراستار متکی بود اگر فیلم کمدی با مضمون منسجم و منطقی ساخته شود مسلما تماشاگر هم می تواند بخندد و هم می تواند از کلیت فیلم رضایت کامل را داشته باشد. اما وقتی خرده اتفاقاتِ بی منطق که ربطی به جریان اصلی فیلم ندارد به اثر اضافه شود آن وقت زبان و لحنِ فیلم نمی تواند متقاعده کننده باشد.
اما ضعف بزرگ نهنگ عنبر2 در پایان بندی آن است، چرا که فیلم از لحظاتِ خنده آور به موقعیت دراماتیکِ تلخ می رسد، از تصادف ارژنگ تا سکانس آخر فضای فیلم بی منظق تر می شود مشخص نیست قصد و نیت مقدم از این تغییر مسیر چه بوده، مسلما قصد داشته پایانش را ببندد اما در سکانس آخر تصمیم می گیرد ارژنگ را زنده نگه دارد تا اگر نهنگ عنبر2 فروش خوبی داشت نهنگ عنبر3 را هم بسازد، مطمئنا هم خوب می فروشد مگر فیلم گشت2 پرفروش ترین فیلم سینمای ایران نشد؟ اساسا نمی شود فیلم هایی مثل نهنگ عنبر را تحلیل جز به جز کرد، چرا که این فیلم ها برای سرگرمی مخاطب و گیشه ساخته می شوند به همین دلیل نقد و تحلیلِ این گونه از فیلم ها اثری در سینما ندارد زیرا که تماشاگر عطاران را دوست دارد و فیلمساز هم از پرمخاطب بودن فیلمش لذت می برد، اما مطمئنا این گونه از فیلم ها نمی توانند مخاطب را راضی نگه دارند، نهنگ عنبر2 اثری خنده آوری ست که به ابتذال نمی رسد و این مهم ترین نکته ی فیلم است در این برهۀ زمانی که ابتذال و فحش گویی در کمدی مُد شده نهنگ عنبر مسیر خودش را می رود و برای مخاطب عام می تواند اثر سرگرم کننده یی باشد، سامان مقدم می توانست با پردازش بیشتر در فیلمنامه و شخصیت پردازی نهنگ عنبر2 را به یک اثر موفق تر از ساخته ی قبلی اش تبدیل کند اما وی به دلیل اکتفا به بازی رضاعطاران و خرده اتفاقات طنز آمیز که کلیشه ای به نظر می رسند نتوانسته در پرداخت کمدی، اثرِ قابل توجهی خلق کند.